علل و ريشه‌های ترس در كودكان

دنياي جادويي، خيالي

دنياي ذهن خردسالان (خصوصاً 2 تا 3 ساله) دنيايي از واقعيت و تخيل است و معمولاً مرزي بين آن دو براي آنها وجود ندارد. اين قدرت تخيل و تجسم‌سازي مي‌تواند در تمامي اجزاء زندگي كودك رنگ و بوي خاصي بدهد كه در كودكان كاملاً متفاوت است. براي مثال، در حاليكه برای برخي كودكان جارو برقي همراه هيجان و شوق است در ذهن يك كودك جارو برقي كه وسايل و زباله‌ها را بداخل مي‌كشد، ممكن است او را نيز بداخل خود بكشد (بدون اينكه فكر كند و دريابد كه اندازه دهانه جارو برقي با جثه او تناسب ندارد) و يا اينكه كودك ديگري جارو برقي را يك موجود جاندار كه غذا مي‌خورد تصور كند و او را به عنوان غذا بخورد. يا اينكه كودك در ذهن خود موجودات خيالي يا هيولا (كه براي او عين واقعيت و وجود خارجي دارد) بسازد كه قصد صدمه و آزار رساندن به او دارند.

فرافكني

كمتر كودكي است كه در طول روز بارها دچار خشم و ناراحتي نشود (بكن نكن‌ها و سرزنش‌هاي والدين، محدوديت‌، ناتواني‌ها، ناكامي‌ها و …) بر اساس ويژگيهاي ذهني و رواني كودك كه منشا گرفته از رفتارهاي پدر و مادر با او دارند، برخي از كودكان براي كاهش استرس و فشار وارد بر روح روان خود، در ذهن خود اين خشم و عصبانيت را به اشياء و چيزهاي ديگر فرافكني می كنند و اين چيزهاي عصباني مي‌توانند براي آنها ترس‌زا باشد.

تجربيات و داده‌ها

اصولاً هر نوع تجربه ناخوشايند و اثرگذار در 2 تا 3 سال اول تولد مي‌تواند ترسي ماندگار و مرتبط با آن حادثه در كودك بر جا بگذارد (هر چند خود او هم بعدها نداند منشا آن چيست). همچنين اطلاعاتي كه كودك از دیگران دريافت مي‌كند (هم‌سن و سالان، بزرگسالان، تلويزيون و …) در شكل‌گيري ترس و نوع آن بسيار مؤثر است.
نكته مهم در رابطه با ترس كودكان اين است كه دريابيم آن ترس كودك طبيعي (معقول) يا غيرطبيعي (نامعقول) است و مسئله مهم در اين رابطه توجه به ويژگيهاي رواني طبيعي در آن سن خاص و فرهنگ حاكم بر جامعه است. به عنوان مثال در يك كودك 2 تا 3 ساله ترس از افراد غريبه يا جارو برقي يا لگن و امثال آن ترسي معقول (طبيعي) و براي يك كودك 8 ساله غيرطبيعي (نامعقول) در نظر گرفته مي‌شود.

ترس از تاريكی در کودکان

اصولاً ترس از ناشناخته‌ها حتي در بالغين يك امر نسبتاً طبيعي و شايع است و ترس از تاريكي يكي از اين نوع ترس‌هاست. خصوصاً اينكه كودك داراي قدرت تخيل بسيار بالا و منطق‌پذيري كمي است و ترس از تاريكي معمولاً ديرتر از ساير انواع ترس‌ها برطرف مي‌شود (معمولاً تا 11-10 سالگي). در برخورد با اين نوع ترس كودك بايستي نكات زير را مدنظر داشت:

عواملي كه باعث تحريك يا تشديد اضطراب جدايي مي‌شوند

– خستگي و يا گرسنگي

– وجود بيماري (خفيف يا شديد)

– تغيير در برنامه‌هاي رايج خانواده

– تغيير در جو و موقعيت خانواده (ورود خواهر يا برادر جديد، طلاق، مرگ، بيماري اعضاء نزديك و …)

– تغيير مربي يا برنامه‌هاي رايج مهدكودك

– مسافرت

– رفتار و برخورد ناصحيح پدر و مادر

– ترک ناگهانی و بدون آگاهی و اطلاع دادن به کودک

– اضطراب و نگرانی در مادر

درايت و راه‌حل

هيچگاه بي‌خبر او را ترك نكنيد: بجز در موارد كاملاً استثنايي و اجتناب‌ناپذير، قبل از اينكه شما از جلوي چشم او محو شويد، او را مطلع كنيد. مثلاً اگر در حال بازي‌كردن در اطاق است و شما مي‌خواهيد به آشپزخانه برويد، به او بگوييد «ماماني! دارم ميرم آشپزخانه غذا درست كنم، اگه كاري داشتي من اونجام» (اگر كودك خواست با شما همراه شود، مانع نشويد).
در طول روز بازيهايي راه بياندازيد كه مجبور به جداشدن از هم براي مدت كوتاهي باشيد (مثلاً قايم موشك).
داستانهايي با مفهوم خروج پدر و مادر از خانه (براي انجام كاري) و بازگشت مجدد آنها و نحوه برخورد صحيح كودك با اين قضيه براي او بخوانيد.
هفته‌اي يك يا چندبار همسرتان کودک را براي مدت كوتاهي براي بازي بيرون ببرد و در زمان برگشت، شما حتماً در منزل باشيد (و يا پس از مدتي به آنها ملحق شويد).

با رعايت نكات فوق، از 8 تا 9 ماهگي به بعد مي‌توانيد قدم به قدم جلوتر برويد

احساس او را درك و تاييد كنيد و به او اطمينان خاطر دهيد. مي‌دونم از اينكه براي مدتي با مامان و بابا نيستي ناراحت و اذيت مي‌شي ولي ما زود برمي‌گرديم و مامان‌بزرگ ازت مواظبت مي‌كنه.
اگر موقعيت و زمان اجازه دهد خروج همزمان فرزندتان (همراه با كسي كه قرار است از او مراقبت كند) و شما از منزل، كار را كمي آسانتر مي‌كند (مثلاً آنها بروند پارك) و يا اينكه از چند دقيقه قبل از رفتن‌تان آنها مشغول بازي خوبي شوند.
موقع جدا شدن حتماً او را در آغوش گرفته و ببوسيد و بدون احساساتي شدن از او خداحافظي كنيد و دائماً به عقب نگاه نكنيد (يكي دوبار اشكالي ندارد).
زمان بازگشت‌تان را به زباني ساده براي او مشخص كنيد (مثلاً «قبل از اينكه بخوابي برمي‌گرديم» نه اينكه ساعت 8، چون در اين حالت كودك دائم بدنبال ساعت خواهد بود و دركي از اين مدت ندارد ولي به خوبي مي‌داند زمان خواب چندان دير نيست و در ضمن نگران ساعت نخواهد بود و اگر هم شما چند دقيقه دير كرديد بد قول نشويد).
توجه: اگر قرار باشد بخاطر يك عروسي (هر چند مهم) فرزند 3 يا 4 ساله خود را نزد فرد ديگري (كه پيوند عاطفي خوبي با او ندارد) تنها بگذاريد ، بهتر است عروس و داماد از اينكه يكي دو ساعت زودتر جشن آنها را ترك كرده‌ايد از شما ناراحت شوند تا اينكه فرزندتان بدون شما بخوابد.
– از رشوه دادن و تطميع او براي مدت جدايي خودداري كنيد ولي مي‌توانيد از قبل برنامه‌اي جالب را براي بعد از بازگشت‌تان تدارك ببينيد (وقتي برگشتيم ميريم تاب‌بازي)

– اگر زمان دوري و جدایی طولاني بود (بيش از چند ساعت) مي‌توانيد تلفني با او ارتباط برقرار كنيد و او را تحسين و دلگرم كنيد.

– اگر با رعايت دقيق اقدامات فوق پس از يك ماه كودكتان همچون گذشته مشكل اضطراب جدايي داشت با روانشناس مشورت كنيد.

این مقاله برگرفته شده از کتاب: پرورش،تربیت و مراقبت از کودکان و نوجوانان 2 تا 5 سالگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *