دوره نوجواني يك فرصت بسيار طلايي است كه خلقت يك بار ديگر در اختيار پدر و مادر و خود فرد قرار ميدهد تا در يك دورة هشت تا ده ساله اگر اشتباه و قصوري در شكلگيري شخصيت فرد در دوران كودكي رُخ داده باشد آن را جبران و اصلاح كنند. در دورة نوجواني با پيدايش قدرت تعقل و تفكر، فرد (و والدين) اين فرصت را پيدا خواهند كرد تا با بكارگيري عقل و بر پايه اطلاعات درست، ساختار ضمير ناخودآگاه خود را (شخصيت) در صورت لزوم بطور خودآگاه تغيير دهد و يا اين كه بدون تغيير چنداني هر آنچه را كه بوده است، تثبيت كند.
قسمتی از فهرست مطالب
فصل اول: مفهوم فکر، ذهن، ضمیر و روان
- ساختمان و فعاليت مغز
- ضمير، ذهن و روان
- افكار خودكار
- طبع و مزاج – خلق و خو
- خلق و خوي نوجوانان
- چه چيزهايي عشق واقعي نيستند
- قرباني یا مظلوم واقع شدن
- بازي در آوردن و كنترل كردن
- اعتياد و وابستگي
- عاشق واقعي كيست
- دل شکستگی
- مقابله و برخورد با دل شکستگی
فصل سوم : چگونه با والدین و اعضاء خانواده تعاملی مثبت و کارآمد داشته باشیم؟
- نکات کلیدی
- حرمت و احترام آنها را رعايت كنيد
- به قوانين و مقررات خانواده احترام بگذاريد و مسئوليتپذير باشيد
- خلاقيت به خرج دهيد
- به آنها نزديك شويد
- بدنبال مقصر نباشيد
- صبور، مُجد و مقاوم باشيد
- سپاسگزار باشيد
- موضوعات و مسائل مهم و سخت را چگونه با والدين در ميان بگذاريم؟
- از اين گفت وگو چه توقع و انتظاري داريد
- احساسات خود را شناسايي و ابراز كنيد
- زمان مناسبي را براي گفتگو انتخاب كنيد
- مشاجره و نزاع والدين
- طلاق والدين
- ناپدري / نامادري
- خواهران و برادران
- پایانی
منتخبی از متن کتاب
فصل 2
ح) نقش والدين در تقويت حرمت نفس نوجوان و جوان
اگرچه تقريباً همه نوجوانان در این دوران از والدينشان فاصله ميگيرند، ولي آنها بيش از هر زماني ديگر به حمايت و محبت والدین نيازمندند ( اما به شيوهاي ديگر) و اگرچه حرمت نفس آنها بيش از همه تحت تأثير روابط با هم سن و سالان ( و تا اندازهاي با معلمين) قرار دارد ولي والدين همچنان نقش مهمي در شكلگيري، اصلاح و يا تقويت آن دارند. توجه به نكات زير ميتواند در اين زمينه بسيار كمك كننده باشد:
قبل از هر چيز حرمت نفس خود را اصلاح و تقويت كنيد: حداقل از نقطه نظر جنبههاي منفي، اكثر نوجوانان كپي و تصويري از والدين خود خواهند بود و يك پدر يا مادر با حرمت نفس پايين معمولاً باعث تضعيف حرمت نفس فرزندش ميشود. اگر چنين پدر و مادري هستيد، بهترين كار اين است كه آن را صادقانه با نوجوان و جوانتان در ميان بگذاريد و بلافاصله از يك مشاور يا متخصص با تجربه كمك بگيريد.
الگوي خوبي براي او باشيد: مهمترين اصل در امور پرورشي و تربيتي، همخواني و همسويي گفتار با رفتار است (واعظ بيعمل به زنبور بيعسل ماند). پدر يا مادري كه با همسر خود با محبت و احترام برخورد نميكند؛ به جاي اين كه گام مثبتي بردارد دائم گله و شكايت ميكند و خود يا ديگران را سرزنش ميكند؛ خجالتي يا دچار اضطراب اجتماعي است ( و نظاير آن) نبايستي انتظار داشته باشد كه فرزندش چيز ديگري از آب درآيد (اگر چه ماهيت حقيقت با عمل نكردن فرد به آن تغيير نميكند ولي تأثير توصيه فرد بيعمل تقريباً نزديك به صفر است). ما اگر به عنوان پدر و مادر بر اين باور هستيم كه داراي عقل و شعور (و نه صرفاً دانش) بيشتري هستيم بايستي آن را در عمل ثابت كنيم و اين ميسر نخواهد بود مگر اين كه الگوي خوبي براي نحوة صحيح ابراز احساس و نظر خود، شنيدن و درك ديگران، حل مسئله و مشكل، جسور بودن، پذيرش واقعيتها (هر آنچه كه هستيم) و تلاش در جهت بهتر شدن، باشيم.
در تأييد، تشويق و تحسين او دست و دل باز باشيد: اگرچه نوجوان و جوان تمايل زيادي به كسب رضايت و خرسندي والدين دارند ولي آنها بايستي به خاطر تلاش و كار خوبشان مورد تشويق و تحسين قرار گيرند (صرفهنظر از اين كه نتيجه چه باشد). نوجواني كه در پي تلاش و مطالعه نمرة رياضي خود را از 13 به 16 رسانده است نيز مستحق تشويق و پاداش است. در اين رابطه بايستي چند نكته مهم را به خاطر داشت:
- تشويق بايستي واقعي، صميمانه و دور از اغراق باشد.
- برخي از نوجوانان (خصوصاً آنهايي كه حرمت نفس پاييني دارند) در پذيرش تشويق و تحسين مشكل دارند و بهتر است در تشويق اين افراد كمي معتدل و ميانهرو بود.
بدون قيد و شرط محبت و مهرباني خود را نثار او كنيد: بگذاريد فرزندتان دريابد كه هر كسي و از جمله او ممكن است اشتباه و خطا كند و در عين پذيرش مسئوليت و عواقب اشتباه خود، شما همچنان او را دوست داريد (هر چند شما آن رفتار و عمل خاص وي را نميپسنديد).
حرمت و احترام او را حفظ كنيد: هر آن طور كه انتظار داريد ديگران با شما برخورد كنند با او رفتار كنيد و هيچگاه از كلمات ركيك و زشت و برچسبهاي منفي حتي به شوخي (دست و پا چلفت، كودن، تنبل و …) استفاده نكنيد. در مقام قياس، تنبيه بدني به مراتب بهتر از توهين و بياحترامي است (هر چند هيچ كدام از دو مورد قبول نيست و بجز تأثير منفي هيچ نتيجه دیگری در تربيت به همراه نخواهد داشت).
انتقاد و توبيخ بلي ولي تحقير و سرزنش هرگز: كمتر كسي از انگشت گذاشتن روي اشتباهات، عيبها و نقصهايش ناراحت نميشود تا چه برسد به نوجوان كه از درجات غرور و كمالگرايي بالاتري برخوردار است. از طرف ديگر، ما به عنوان انسان بالغ و عاقل حق نداريم بدليل ارتكاب خطا و اشتباهي كل هويت و شخصيت فرد را زير سؤال ببريم. در برخورد با رفتارهاي نادرست و اشتباهات فرزندمان بايستي فقط آن رفتار و اشتباه خاص مورد سؤال و انتقاد قرار گيرد و بهترين روش براي آن اين است كه ابتدا نكات و ويژگيهاي مثبت او را در آن زمينه خاص يادآور شويم و آنگاه با اصطلاحات مثبت انتقاد كنيم. براي مثال اگر فرزندمان در چند درس نمرات خوبي گرفته و در برخي دروس نمرات پايين، ميتوان گفت: “خوشحال هستم كه نتيجه تلاشهات رو گرفتي و در دروس فلان و فلان نمرات خوبي گرفتي و مطمئن هستم اگه در بقيه درسهايت هم تلاش بيشتري كني موفق خواهي بود. اگر كمك و كاري از دستم بربياد، خوشحال ميشم به من بگي.” در رابطه با انتقاد كردن توجه به نكات زير ميتواند كمك كننده و مفيد باشد:
از انتقاد بيجا و بيمورد و مكرر خودداري كنيد. انتقاد بايستي در راستاي هدف و مقصود مخاطب باشد و از انگشت گذاشتن بر روي موضوعات غيرمرتبط خودداري نمود. براي مثال اگر فرزندمان يك وسيله يا چيزي را درست كرده و به ما نشان ميدهد اشاره كردن به اين كه بهتر است وسايل و ابزارش را نيز سرجايش بگذارد، كاملاً بيمورد و بيجا است. همچنين نبايستي در يك مورد و موضوع خاص بيش از يك بار و حداكثر دوبار تذكر داد و انتقاد صورت گيرد (البته در مورد نوجوانان و بزرگسالان، زيرا در كودكان كم و سن و سال معمولاً لازم است يك مورد خاص دهها و صدها بار تذكر داده شود).
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.