همچنانكه مطالعه خواهيد نمود، كمرويي و انواع اضطراب اجتماعي (و در واقع بسياري از اختلالات رفتاري) ريشه در برخي از باورهاي غلط و نادرست و فقدان مهارتهاي اجتماعي دارد و در اين كتاب سعي شده است تا به زباني ساده راهكارهاي علمي و عملي براي اصلاح اين اختلالات ارائه شوند. نكته كليدي در موفقيت اين روشها، تمرين و تداوم در آنها است. لازم چنين مسئلهاي تغيير بنيادي افكار خودكار منفي و مخربي است كه در طي چندين سال در ذهن فرد شكل گرفتهاند.
قسمتی از فهرست مطالب
فصل اول: ماهيت احساسات عواطف
فصل ۲: تفاوت كمرويي با خجالت، شرم، حيا، گناه، افتخار
- اصطلاحات و تعاريف
فصل ۳: كمرويي، گوشهگيري، انزوا و اضطراب يا هراس اجتماعي در كودكان
- باورهاي غلط
- خجالت كشيدن، كمرويي و ترسويي (Shyness & Timidiness)
- عوامل و موقعيتهاي بوجود آورنده يا برانگيزانندة خجالت و شرم
- گوشهگيري، انزوا و تنهايي
- نحوة برخورد با كمرويي، خجالت و گوشهگيري در كودكان ۲ تا ۵ ساله
- جتناب از اشتباهات تربيتي
- ايجاد احساس امنيت و اطمينان و اعتماد
- تقويت حرمت و اعتماد به نفس
- آموزش مهارتهاي اجتماعي
فصل ۴: خجالت، كمرويي و اضطراب اجتماعي در نوجوانان و بالغين
- انواع اضطراب اجتماعي
- نمونههايي از افراد خجالتي و اضطراب اجتماعي
- در ضمیر ذهن و فکر فرد خجالتی چه می گذرد؟
- شروع و شيوع كمرويي و اضطراب اجتماعي
- جنبههاي مثبت خجالت و كمرويي
- چرا كمرو و خجالتي میشویم؟
- تفاوت خجالت و كمرويي با اضطراب اجتماعي
- تفاوت اضطراب يا هراس اجتماعي با شخصيت منزوي
- تفاوت اضطراب اجتماعي با افسردگي
- تفاوت اضطراب اجتماعي با وحشتزدگي
- خودآزمون اضطراب اجتماعي Min- spin
– روبرو شدن با موقعيتهاي اضطراب آور و هراسآور
– اجزاء و انواع حساسيت زدايي
– روش عملي حساسيتزدايي بوسيله خود
– روش غلبه بر ترس از سخنراني
– تمرينهاي مناسب براي غلبه بر اضطراب اجتماعي
– كسب مهارت براي مصاحبه شغلي
پایانی
منتخبی از متن کتاب
فصل ۳
آموزش ابراز وجود و جرأت و جسارت
از نظر تعريف به توانايي در ابراز نظر و درخواست و ايستادن براي حفظ حرمت و طلب حق و حقوق خود بدون تجاوز به حريم و حق و حقوق ديگران جرأت و جسارت گفته ميشود. يكي از مشكلات اصلي افراد كمرو و خجالتي كمبود جرأت و ابراز وجود است. براي پرورش و تقويت چنين ويژگي رعايت نكات زير كمك كننده خواهد بود:
او را با حق و حقوقش آشنا كنيد: در هر جامعهاي چه كودكان و چه بالغين داراي يك سري حق و حقوق اوليه انساني هستند و پدر و مادر ( و مسئولين جامعه) بايستي در بطن زندگي آنها را به فرزندان خود منتقل كنند كه مهمترين آنها عبارتند از:
– با احترام و حرمت با او برخورد شود. هيچكس حق ندارد ديگري را مورد تحقير، سركوفت و تمسخر قرار دهد و به او بياحترامي كند و يا در او احساس گناه، حماقت و ناديده گرفته شدن بكند (مگر اينكه طرف مقابل به حريم و حرمت فرد تجاوز نمايد).
– هر انساني حق دارد كه اشتباه كند ولي بايستي نتايج و پيامدهاي آن را نيز بپذيرد و مسئوليت آن را خود به عهده بگيرد.
– هر فردی ميتواند بدون اينكه احساس گناه يا خودخواهي بكند، به خواسته ديگران جواب رد دهد و نه بگويد.
– در زندگي خصوصي خود، فقط در برابر تعداد محدودي از افراد ميتواند پاسخگو باشد و نه هيچكس ديگري (خود، والدين، خواهر و برادر و گاهي اعضاء بسيار نزديك خانواده از جمله همسر).
– فرد ميتواند بدون اينكه احساس بدي بكند، نظر خود را عوض كند ( اول بستني ميخواستم ولي حالا ميبينم شكلات ميخوام؛ فكر ميكردم بچه نميخوام ولي حالا با هر قيمتي ميخوام بچهدار شوم و …)
– حق دارد خواسته خود را ابراز كند ( و در نظر دارد كه طرف مقابل حق دارد جواب رد بدهد).
– شنيده شود و جدي گرفته شود.
– بدون اينكه احساس بدي بكند اگر موضوعي را متوجه نميشود، آن را ابراز كند و درخواست توضيح و اطلاعات بيشتر كند.
-كودك مورد بيمحلي دوستش قرار ميگيرد: «من دلم ميگيره (احساس) وقتي نميخواي با من صحبت كني (عامل). چون فكر ميكردم با هم دوست هستيم (چرايي).
– به كودك گفته ميشود كه بايستي شكلاتش (يا مدادش و …) را بدهد در غير اينصورت مورد اذیت قرار خواهد گرفت: «من از اينكه تهديد ميكني عصباني هستم و كسي حق نداره به زور از كسي چيزي بخواد».
– دوست كودك با سر به سر گذاشتن يا خواستههاي نابجا موجب اختلال در كار او ميشود: «من احساس درماندگي ميكنم چون رفتارت باعث هواس پرتي من ميشه و نميتونم كارم رو انجام بدم».
– دوست او اعتياد پدرش را به ديگران بيان ميكند: «من احساس تأسف و يأس ميكنم كه اعتياد پدرم رو به ديگران ميگي. چون فكر ميكردم ميشه به تو اعتماد كرد».
– كودك مورد تمسخر و ريشخند قرار ميگيرد: «من احساس شرم و خجالت ميكنم وقتي به من ميخندي و خنديدن به ديگران كار درستي نيست».
– ديگري وسيله امانت داده شده را پس نميدهد: من ناراحت هستم كه چيزي كه به تو امانت دادم، پس نميدي. من الان خودم اونو نياز دارم (يا هديه تولدم هستش، يا ..) و ازت ميخوام كه اونو پس بدي.
– كودك مثلاً بدليل نمره پايين گرفتن مورد تمسخر يا دست انداختن ميشود: وقتي منو دست ميندازي يا مسخرهام ميكني دلسرد و غمگين ميشوم. چون من بيشترين تلاشم رو ميكنم (يا مريض بودم) و ميخوام كه دست از مسخره كردن برداري. بتدريج به كودك آموزش دهيد كه حتي در ابراز احساسات خوب و مثبت خود نيز از اين گونه پيامها استفاده كند (مثلاً «از اينكه بعد از مدرسه ميخوای با هم بازي كنيم خيلي هيجان زده و خوشحال هستم. چون ميدونم بهمون خيلي خوش ميگذره»).
الگوي خوبي براي او باشيد: كودكان ضبط صوتهاي بسيار قوي و حساسي هستند و آنچه را كه ميبينند و ميشنوند (خصوصاً از والدين خود) درون ذهن و حافظة خود ضبط ميكنند و از آنها به عنوان الگو استفاده ميكنند. در خانوادهاي كه اصول تربيتي مستبد و ديكتاتوري حاكم است معمولاً كودك يا فردي ضعيف و توسري خور بار خواهد آمد و يا پرخاشگر و مهاجم. بايستي آن روز را كه فرزندمان شروع به نه گفتن به ما ميكند و در برابر حق و حقوق خود ميايستد جشن بگيريم و نه اينكه فكر كنيم فرزندمان خيره سر و ياغي شده است. اگر تصميم و رفتار كودك برخلاف ميل و اشتياق ما است ولي برخلاف قواعد و اصول مهم نيست آن را باید به فال نيك گرفت و فقط با ذكر نظر و عقيده خود، به نظر و تصميم او احترام گذاشت (حتي اگر بدانيم صددرصد اشتباه خواهد بود). مثلا زماني كه كودك اشتها ندارد و يا به غذايي يا انجام كاري غيرضروري علاقهاي ندارد نبايستي به او اصرار كرد. اما بايستي در برابر آن دسته از قواعد و مقررات مهم خانواده با ثبات و سرسخت بود. كودك از طريق مقررات و قوانين باثبات و در عين حال درست، منطقي و منصفانه با حق و حقوق خود آشنا شده و در مطالبه آنها استوار و صبور خواهد شد. بايستي هر اقدام و رفتار جسورانه (و نه پرخاشگرانه) كودك مورد تأييد، تشويق و تحسين قرار گيرد.
توجه: با آموزش نحوه ابراز وجود و نظر خود، اعتماد به نفس كودك افزايش يافته و جسورتر ميشود و جلوي بسياري از زورگوييهاي همسالان خودبخود گرفته ميشود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.