قهر

قهر يكي از انواع مرموز پيچيده ي غالب اوقات بدجنس گرايانه اي است كه بعنوان 9 تا از بازيهاي بد زندگي براي تخريب زندگي شناخته شده است و نوعي از خشم و عصبانيت است .

قهر با اين منطق همراه است كه من چون كاري نمي كنم پس گناهي هم مرتكب نشده ام و اين در حالي است كه اگر شما به فرزندتان غذا و دارو ندهيد شما را به زندان مي برند . مثلا شما اگر در مهماني به كسي سلام كرديد و او جواب نداد ، او مي تواند بگويد من كه كاري نكردم ولي اين نوعي خشم و عصبانيت است و بعد هم به ديگران اين فرصت را مي دهد كه چند جور متفاوت در اين مورد فكر بكند و قضاوت بكنند .

بنابراين اينكه من هيچ كاري نكرده ام يا حرفي نزده ام دليلي بر اينكه من عيب و ايرادي ندارم يا كار بدي نكردم نخواهد بود .

اگر به پايه هاي موضوع نگاه كنيد بسياري از اوقات معناي اين كار اين است كه من از طريق رنج دادن ظاهري خودم مي خواهم به شما رنج بدهم بدون اينكه مسئوليت داشته باشم به عبارتي كساني را كه مدعي دوستي با من هستند را از اين طريق رنج مي دهم .

ما زماني كه به اين دنيا مي اييم با دو چيز روبرو هستيم : يكي درد و ديگري لذت و رابطه براي ما دو تا معنا دارد . رابطه اي كه لذت بخش و شادي افرين است و ديگري رابطه اي كه درداور و رنج اور است به دليل اتفاقات گذشته من به اين نتيجه مي رسم كه رابطه يك جنگ و جدال است و پشت اين ماجرا بجاي اينكه مهر و محبت باشد ، كينه و تنفر نشسته است .

اما كينه و تنفر را نمي توان نشان داد چون كه انسان اسيب مي بيند چون شما نمي توانيد به ديگران حمله كنيد چون انها هم به شما اسيب مي زنند . پس من از يك مكانيزم ديگري استفاده مي كنم كه قهر است ، يعني خودم را كمي رنج مي دهم تا ديگراني كه مدعي دوستي با من هستند هم رنج ببرند . در واقع ته وجود ما خشم و كينه و تنفر نشسته است .

من در كودكي هنگامي كه قهر مي كردم همه را به زانو در اورده و به التماس وادار مي كردم و يا من مي خواهم ميزان رنج شما و هم بعدا بطور مثال ، علاقه يا احتياج شما را نسبت به خودم اندازه بگيرم .اين بازي زشت و خطرناكي است ، بازي اي كه از سلامت رواني بهره اي ندارد ، در زير ان احساس بدي وجود دارد كه تو بد هستي و من بد هستم و در اخر رابطه بد است . هدف برنده شدن در بازي اي است كه بدون اينكه چيزي را هزينه كرده باشيم .

قهر نوعي از خشم و عصبانيت فريبكارانه است كه از كودكي اموخته شده است و وسيله اي جهت كنترل است .

افراد بايد بدانند از طريق كاري نكردن ، بيگناه يا كم گناه نيستند بلكه گناه انها غالب اوقات بيش از كسي است كه بخاطر نارضايتي يا ناراحتي يا هر چيز ديگري ، درست يا غلط فرياد مي زند و اعتراض مي كند و حرف مي زند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *